جدول جو
جدول جو

معنی کلاچ پر - جستجوی لغت در جدول جو

کلاچ پر
کلاغ پر نوعی بازی است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حرکتی که در آن دو دست را پشت سر قرار داده و با حالت نشسته بر پنجۀ پا به جلو می پرند، تنبیهی به این شکل در سربازخانه ها، نوعی آجرفرش کف اتاق، حیاط یا حاشیه بندی کنار باغچه به طور لوزی، که گوشه های آجرها به هم متصل باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاغ پا
تصویر کلاغ پا
غازایاقی، گیاهی بیابانی با برگ هایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ با گل هایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتی متر و تخم هایی ریز و تلخ مزه، به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود
پای کلاغ، زغارچه، آطریلال، اطریلال، پاکلاغی، رجل الغراب
فرهنگ فارسی عمید
(کَ سَ)
آنکه سر بزرگ دارد. سرگنده. و رجوع به کلان شود
لغت نامه دهخدا
(کُ وَ)
بمعنی کلاه ملک. (آنندراج). تاجور. کلاهدار. تاجدار. پادشاه. و رجوع به ترکیب کلاه ملک شود
لغت نامه دهخدا
(کُ گَ)
کلاه ساز. کلاه دوز. آنکه کلاه سازد: بوبکر و عمر... را به دوزخ فرستدو کفشگران درغابش و کلاه گران آوه و جولاهگان قم و سفیهان ورامین را به بهشت فرستد. (کتاب النقض ص 583)
لغت نامه دهخدا
پریدن کلاغ. یا تنگ کلاغ. وقت غروب، بطور لوزی فرش کردن کف اطاق یا حیاط بطوری که گوشه های نظامیها بهم متصل باشد، در این صورت هر چند عدد نظامی شبیه بکلاغها در حین پرواز بنظر می آیند: (در صحن خانهء... نظامیها بعضی جاها بطور معمول مربع و بعضی جاها کلاغ پر بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاغ پر
تصویر کلاغ پر
((~. پَ))
پریدن کلاغ، فرش کردن کف اتاق یا حیاط به طور لوزی به شکلی که گوشه های نظامی ها به هم متصل شود، تنگ، وقت غروب
فرهنگ فارسی معین
بره ی خال خالی، بره ی سیاه و سفید
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع تکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در روستای لاشک شهرستان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
قله ای به ارتفاع ۴۳۹۲متر در منطقه ی علم کوه کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
سگی که به رنگ سیاه و سفید باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
گلپر، از تیره ی جعفری و چتریان که گیاه دو ساله است
فرهنگ گویش مازندرانی
هر گیای که پس از برگ دهی بتوان آن را چیده و با برنج مخلوط
فرهنگ گویش مازندرانی
ناپدری
فرهنگ گویش مازندرانی